والــــــا اینـــــــــــقــــدری کــــــــه مـــــــا اینجـــــا

تــــــــــــــــخــــس و لــــــــــــات داریــــــــم

جنــــــگــــــل های روســـــــیه گوزن نــــداره

والا بــــــــخدا

خداجون امروز میخوام از بدی هایی که کسی که خیلی دوستش دارم بهم کرد برات بگم

یادته چقدر باهم شوخی میکردیم؟

سر به سر هم میذاشتیم؟

یادته ساعتها هم باهم میشنستیم خسته نمیشدیم از حرفامون

یادته همه میومدن اعتراض میکردن به موضوع تکراری بحثامون

یادته که هیچکدوممون اهمیت نمیدادیم و کار خودمونو میکردیم

یادته من واسه اون چکارا کردم؟

از خیلیا واسه مدتی زدم

از کسیایی که به من بدی نکردن ولی اونو ناراحتش کرده بودن

یادته یهویی چقدر رفتارش سرد و مسخره شد؟

یادته فقط بلد بود بره سمت یکی دیگه و حرص منو در اره

یادته همش حرفاشو با کس دیگه ای میزد؟

یادته هروقت میگفتم: خب چی میگفتید؟

میخندید میگفت: هیچی..

یادته شبایی که میخواستم بخوابم درباره اون و خوبیاش حرف میزدم

یادته خودتم کلافه بودی از تعریفای من؟

هه

چه ساده منو عوض کرد

چه ساده اصلا یادش رفت منو

چقدر اسون موضوع حرفای باحالمون به طعنه زدناشو مسخره کردن تغییر کرد

چه ساده هرچیزی میخواست به من میگفت

منم همه رو یه شوخی فرض میکردم

نه که فکر کنم شوخیه

ولی لاقل نشون میدادم ناراحت نیستم

اشکال نداره...

منو تو که اینارو یادمونه

اونان که یادشون نیست